عـــطـر بـ ـهار نـارنـج

از وقتی که عاشقت شدم همه جا بـوی پرتـقال و بهشت میدهد :)

عـــطـر بـ ـهار نـارنـج

از وقتی که عاشقت شدم همه جا بـوی پرتـقال و بهشت میدهد :)

N.13

بعد چند روز برگشتم خونه و حس خوب داشتن یه آشیونه :)

همون آرامشه...

تو خونه باغ حس جمع بودن همه ی خانواده، جنگ و آشتی ها - خنده و گریه ها - کار و از زیر کار در رفتن ها همه و همش با هم در کنار هم خدا رو شکر که بخاطر بزرگ هامون ما جمع میشیم کنار هم چند روزی رو ان شاءالله خدا همیشه سایه بزرگ هامون رو حفظ کنه

امسال عاشورا و شام غریبان خانواده ما و عضو جدید خانواده 

چقدر حال خوب بود از بودنش از اینکه انگاری من به صورت کاااااااامل توی اون جمع حضور داشتم

با اینکه سال اولی بود که حضور داشت اما پا به پای بقیه مثل خودمون کمک میرسوند. من و مدیون این خوبیات کردی عزیز نازنین من :)

بازم دایی دست گل آب داد و یه سری ها رو ناراحت کرده بود واقعا چراااااااا جناب خان دایی؟!

یه غذای نذری انقدر ارزش داره که تو بخاطرش این همه آدم برنجونی حتی حتی مامان بزرگ!

کاش متوجه اشتباهاتت بودی خان دایی 

اما جا داره یادی هم بکنیم از لحظه ایی که ما کنار هم ایستاده بودیم و جناب خان دایی از جلومون رد شد و هر دو با هم زدیم به پهلو همو با هم دایی و اشاره کردیم و یهو با هم خندیدیم

حس بودنت عالی ترین حس برام مهربون این روز ها

ان شاءالله سال آینده داماد های گیتی خاله هم به جمع ما بپیوندن و خانواده بزرگ تر بشن الهی که آمین

یهویی چقدر حرف زدم اینجا 

N.12

امشب من کنار تو...

خودم بودم، توام خودت بودی؟!

توی بغلت که هستم، هیچ چیزی از خدا نمیخوامااااا

اما امشب حال و هواش فرق داشت

توی بام این شهر من و تو تنهایی با اون چندتا گربه ایی که کنارمون بودن

امشب یه اولین جدید بود برامون 

اونم کجاااا،، بام شه  ، جایی که همه شهر و توش میشه دید 

ایستادن و تماشا کردن این منظره کنار تو عالی ترین برام 

کلیک

N.11

توی تمام مسیر یاد تمام تلخی هایی که توی اون شهر داشتم تموم اشکهام تموم تنهایی هام تموم سکوت های غم انگیز یک لحظه تنهام نذاشتن.

فقط از یه چیز مطمئنم 

من با تموم غروری که دارم دیشب فقط بخاطر تو دوباره پاهام باز شد تو این جاده تو این شهر

مراقب دلم باش که به هوای دل تو عاشق شده

جنس این جام از شیشه و بلور است خدا!  به تو میسپارم 

الهی که آمین 

N.10

یکم استرس دارم یا شایدم هیجان نمیدونم، اما حال بدی نیستاااااا

امشب مامان آقا جواد منو به همراه خانواده ام دعوت کردن خونشون، دعوتی از جنس مادرشوهرانه

خانوم خواهرشوهر هم رفته کمک

امشب برای اولین بار میرم خونه ی آقا جواد اینا ان شاءالله قدمم به خونشون بخیر باشه

الهی که آمین

+ خانوم الف خیلی دوستت دارم عزیز ماه من 

N.9

محرم شده دلم غمگینه...

دست و دلم به نوشتن از روزام نمیره 

فقط زندگیم گره زدم به عاشورای حسین

خانوم الف نگرانتونم خوبین؟!